#image_title

آرام جان از عشقمان چیزی نمانده
دوری تو جان مرا به لب رسانده
بی آشیان از غم تو ویرانم
در این هوا بغضی پر از تکرارم

آرام جانم میرود از سینه جانم میبرد
آتش و خاکستر شدم آخر نماندی
باران عذابم میدهد دریا عذابم میدهد
از ماه تنهاتر شدم آخر نماندی

آخر همان شد که نباید میشد
آخر همان رفت که نباید میرفت
بی آشیان از غم تو ویرانم
در این هوا بغضی پر از تکرارم

آرام جانم میرود از سینه جانم میبرد
آتش و خاکستر شدم آخر نماندی
باران عذابم میدهد دریا عذابم میدهد
از ماه تنهاتر شدم آخر نماندی

source

توسط basahang.ir