#image_title
یکی بود یکی نبود زیر گنبد کبود انگار از اول هیشکی عاشق نبود
اینجا همه فقط یه مشت حرفن حرف خوب بلدن با یه مشت ترفند

مثلا آدم بود ولی آدم نبود با من بود ولی یارم نبود
هوا نبود چطور نفس میکشید اگه آدم بود که از اون سیب دست میکشید

شیرین بود مثل اسپرسو تلخ فرهاد کور شده چشمش خب
بدبخت عاشق کوهش شد یه ضربه بد به روح و جسمش خورد

فقط حسش کن چون درد داره خیلی مجنونمون شد عاشق لیلی
با یه حس بی میلی آی لیلی لیلی

طفلکی چه خودشم قانع میکرد میگفت اگه بر من نبودش هیچ میلی چرا ظرف مرا بشکست لیلی
انگار عشق نرسیدن به همه یه تایم طولانی ولی خیلی کمه

آخه زود میگذره هرچقدر بد ولی خب خوش میگذره
همیشه همدم بود ولی همدرد نه محرم بود ولی مرهم نه

قلبم بود ولی نبضم نه با اینکه کم بود ولی منو جمعم کرد
عشق مثل خوابی کوتاه ولی شیرین اما وقتی فردایش از خواب بیدار شوی آرزو میکنی هیچوقت این خواب را نمیدیدی

source

توسط basahang.ir