#image_title

خبرگزاری تسنیم ـ علی باشتنی سبزواری؛ در تقویم ملی ایران، روز بزرگداشت شهدای مدافع حرم نه‌تنها یادآور ایثار و فداکاری فرزندان این سرزمین در دفاع از حریم اهل‌بیت(ع) و امنیت امت اسلامی است، بلکه فرصتی است برای بازاندیشی در منطق راهبردی و دستاوردهای گفتمان مقاومت و امنیت ملی. شهدای مدافع حرم، با حضور داوطلبانه در جبهه‌های فرامرزی، فصل تازه‌ای در تحلیل مفاهیم امنیت، هویت و مسئولیت اجتماعی در ایران معاصر گشودند؛ مفاهیمی که امروز، پس از گذر از تردیدها و مناقشات گفتمانی دهه گذشته، در پرتو تجربه ملموس جنگ 12 روزه ایران و اسرائیل، معنای تازه‌ای یافته و مشروعیت خود را در وجدان جامعه و نخبگان تثبیت کرده‌اند.این نوشتار، به بهانه روز بزرگداشت شهدای مدافع حرم، تلاش دارد با نگاهی تحلیلی، تحولات گفتمانی و عقلانی این راهبرد را در پرتو واقعیت‌های جدید منطقه‌ای واکاوی کند.

در فضای معاصر ایران، گفتمان «مدافعان حرم» یکی از مهم‌ترین و در عین حال مناقشه‌برانگیزترین پروژه‌های اجتماعی، هویتی و امنیتی دهه گذشته به شمار می‌رود. این گفتمان از دل تحولات میدانی منطقه و تهدیدات فزاینده علیه امنیت و هویت ملی و دینی ایران برآمد و توانست ظرف مدت کوتاهی، به یکی از مؤثرترین مدل‌های کنش جمعی و استراتژیک بدل شود. با این حال، از همان ابتدا با تردیدها و پرسش‌های اساسی در سطوح مختلف اجتماعی، رسانه‌ای و حتی نخبگانی مواجه شد. بخشی از افکار عمومی و حتی برخی از تحلیل‌گران، این پرسش را مطرح می‌کردند که تا چه اندازه مداخله در بحران‌های فراسرزمینی، با اولویت‌های ملی و مصالح کشور همسویی دارد و آیا می‌توان مشروعیت اخلاقی و عقلانیت راهبردی این حضور را دفاع‌پذیر دانست یا نه؟

در دهه 90، شکاف روایتی حول ایده «دفاع از حرم» بیش از پیش مشهود شد. دوگانه‌هایی از جنس «دفاع داخلی یا مداخله خارجی»، «امنیت ملی یا هزینه‌های ماجراجویانه»، و حتی «وفاداری به وطن یا تعهد به آرمان‌های فراملی» به طور جدی محل بحث و جدل قرار گرفتند. این تردیدها، چه در سطح جامعه و چه در میان نخبگان، گاه به صورت نقدهای بنیادی نسبت به راهبرد حضور پیش‌دستانه ایران در منطقه مطرح می‌شد و به‌ویژه در فضای رسانه‌ای و شبکه‌های اجتماعی پژواک گسترده‌ای یافت. با این حال، عمق این مناقشه فراتر از بحث‌های صرفاً سیاسی یا امنیتی بود و به ساحت‌های هویتی، گفتمانی و حتی روان‌شناختی جامعه ایرانی نیز امتداد یافت.

امروزه، با وقوع رخدادهای مهم منطقه‌ای و به ویژه تجربه جنگ 12 روزه اخیر ایران و اسرائیل، فرصت تازه‌ای برای بازخوانی انتقادی آن مناقشه‌ها و تبیین واقع‌بینانه‌تر نسبت میان راهبرد «دفاع از حرم» و تأمین امنیت ملی پدید آمده است. اکنون می‌توان این پرسش را به گونه‌ای تازه مطرح کرد: آیا میدان نبرد، که واقعیت‌های عینی را جایگزین داوری‌های انتزاعی می‌کند، مشروعیت و کارآمدی این راهبرد را برای افکار عمومی و نخبگان به اثبات رسانده است؟ پاسخ به این پرسش، به بازخوانی مسیر پرچالش «از تردید تا اجماع» در تجربه ایرانی امنیت و مقاومت گره خورده است؛ مسیری که این نوشتار تلاش دارد آن را در پرتو تحولات اخیر و با رویکردی تحلیلی بررسی نماید.

گفتمان مدافعان حرم؛ ابعاد نظری، هویتی و امنیتی

گفتمان مدافعان حرم را باید حاصل تلاقی سه لایه کلیدی در سپهر جامعه ایرانی دانست: لایه نظری و راهبردی، لایه هویتی-فرهنگی، و لایه امنیتی-عملیاتی. در لایه نظری، این گفتمان بر یک فرض بنیادین استوار است: امنیت ملی در جهان معاصر دیگر امری صرفاً سرزمینی نیست، بلکه با شبکه‌ای از تهدیدات فراملی، منطقه‌ای و حتی جهانی پیوند خورده است. بر همین اساس، دفاع از مرزهای «ایران» لزوماً به معنای دفاع محدود در محدوده جغرافیای رسمی کشور نیست، بلکه با دفاع از حریم هویتی و منافع ملی در جبهه‌های دوردست نیز گره خورده است.

در بُعد هویتی، پروژه مدافعان حرم توانست به سرعت یک سرمایه نمادین نوین تولید کند. حضور داوطلبانه نیروهای ایرانی و محور مقاومت در جبهه‌های سوریه و عراق، نه فقط نماد پایبندی به ارزش‌های دینی و انسانی بود، بلکه عامل بازتولید یک هویت جمعی جدید شد؛ هویتی که به‌جای فروکاستن به مرزهای ملی یا تعلقات محدود قومی، بر مدار «وفاداری به آرمان‌های فراملی» و پیوندهای فراتر از مرزهای جغرافیایی استوار شد. این امر سبب شد که برای بخشی از جامعه، دفاع از حرم به نماد مسئولیت اخلاقی، وفاداری دینی، و حتی نوعی معنابخشی نوین به مفهوم شهادت بدل شود.

در سطح امنیتی و عملیاتی نیز، گفتمان مدافعان حرم تبیین‌کننده نوعی عقلانیت راهبردی بود که بر پایه «امنیت پیش‌دستانه» و انتقال خطوط دفاعی از مرزهای ملی به جبهه‌های منطقه‌ای شکل گرفت. این مدل، برخلاف قرائت‌های سنتی از امنیت ملی، بر آن بود که تهدیدات باید پیش از ورود به حریم جغرافیایی کشور، در خارج از مرزها مهار و کنترل شوند. بدین‌ترتیب، ایران نه فقط در مقام بازیگر منفعل، بلکه به عنوان کنشگری فعال و تعیین‌کننده، نقش خود را در معادلات امنیت منطقه‌ای تثبیت کرد و قواعد بازی را به نفع منافع و امنیت ملی خود تغییر داد.

برآیند این سه لایه نظری، هویتی و امنیتی، گفتمان مدافعان حرم را به یکی از نقاط ثقل تحولات دهه اخیر بدل کرد؛ گفتمانی که با وجود چالش‌ها و پرسش‌های فراوان، توانست در برابر انواع تهدیدات منطقه‌ای و فراملی، مدل نوینی از پیوند امنیت، هویت و مسئولیت اخلاقی ارائه دهد و در وجدان جامعه ایرانی جایگاهی خاص پیدا کند.

شبهات و نقدها؛ از تردید تا نقدهای بنیادین

گفتمان مدافعان حرم، علی‌رغم ظرفیت‌های نظری و عملی خود، از بدو ظهور تا امروز با طیف متنوعی از تردیدها، پرسش‌ها و حتی مخالفت‌های جدی در سپهر عمومی و نخبگانی ایران مواجه بوده است. این نقدها، گاه ریشه در نگرانی‌های عقلانی و تجربیات تاریخی جامعه ایرانی داشته و گاه متأثر از فضای رسانه‌ای، رقابت‌های سیاسی و برخی سوءبرداشت‌های گفتمانی بوده‌اند.

نخستین دسته از این نقدها، حول مشروعیت اخلاقی و عقلانیت راهبردی مداخله فرامرزی شکل گرفت. برخی نخبگان و بخشی از افکار عمومی، این سؤال را مطرح کردند که آیا ارسال نیرو به خارج از مرزها و مشارکت مستقیم در جنگ‌های منطقه‌ای، با اصل دفاع مشروع از میهن و منافع ملی همسویی دارد یا نه؟ این گروه، گاه از زاویه هزینه-فایده و منطق «اول ایران»، بر این باور بودند که مداخله در بحران‌های منطقه، علاوه بر تحمیل هزینه‌های مادی و انسانی، ممکن است ایران را درگیر بحران‌های فرسایشی و تهدیدات تازه‌ای سازد که با منافع ملی ناسازگار است.

دسته دوم نقدها، به هویت‌یابی و تعلق ملی معطوف بود. منتقدان این رویکرد، گاه از خطر کم‌رنگ‌شدن تعلقات ملی و اولویت‌یافتن آرمان‌های فراملی ابراز نگرانی می‌کردند و حتی برخی با تکیه بر تجربه‌های تاریخی، نسبت به بازتولید ذهنیت امپراتوری یا ماجراجویی منطقه‌ای هشدار می‌دادند. در این روایت‌ها، دفاع از حرم به‌عنوان پروژه‌ای فرادینی و فراملی، گاه در تقابل با حساسیت‌های ملی و اولویت‌های داخلی قرار می‌گرفت.

سومین محور انتقادات، به جنبه‌های سیاسی، هزینه‌های اجتماعی و پیامدهای امنیتی راهبرد مدافعان حرم مربوط می‌شد. برخی تحلیل‌گران بر این نکته تأکید داشتند که مداخله فعالانه در تحولات منطقه، می‌تواند ایران را در معرض تقابل‌های پرهزینه با قدرت‌های منطقه‌ای و جهانی قرار دهد، به انزوای دیپلماتیک بینجامد یا بستری برای گسترش ناامنی و بی‌ثباتی داخلی فراهم کند. این نگرانی‌ها، به‌ویژه در مقاطع اوج درگیری‌های منطقه‌ای و بروز خسارات انسانی، در جامعه پژواک بیشتری می‌یافت.

در مجموع، نقدها و شبهات پیرامون گفتمان مدافعان حرم، هم ریشه در پرسش‌های مشروع جامعه درباره هزینه، فایده و پیامدهای عملی یک راهبرد امنیتی داشت، و هم محصول رقابت‌های گفتمانی، فشارهای رسانه‌ای و پیچیدگی‌های هویتی و سیاسی جامعه ایرانی بود. همین پیچیدگی، پرداختن تحلیلی و مستند به نقدها را برای ارزیابی عقلانیت و کارآمدی راهبرد دفاع از حرم، به ضرورتی جدی تبدیل می‌کند؛ ضرورتی که در پرتو تحولات عینی اخیر منطقه معنای تازه‌ای یافته است.

میدان نبرد و آزمون تجربه: جنگ 12 روزه به مثابه نقطه عطف

تحولات ماه‌های اخیر و به‌ویژه تجربه جنگ 12 روزه ایران و اسرائیل را باید نقطه عطفی مهم در ارزیابی کارآمدی و مشروعیت گفتمان مدافعان حرم دانست؛ زیرا این رخداد، بسیاری از داوری‌های انتزاعی و تردیدهای نظری پیرامون عقلانیت دفاع پیش‌دستانه را در میدان واقعیت به محک آزمون گذاشت. برای نخستین بار، خطری بالفعل و مستقیم از سوی یک قدرت متخاصم، کل ساختار امنیت ملی ایران را هدف قرار داد و ضرورت دفاع فرامرزی و بازدارندگی پیش‌دستانه را به شکلی عینی و غیرقابل‌انکار در معرض قضاوت افکار عمومی و نخبگان قرار داد.

در این میدان جدید، آنچه پیش‌تر در قالب فرضیه‌ای نظری و راهبردی درباره لزوم «انتقال خط قرمزهای امنیتی از داخل به خارج» طرح می‌شد، این بار به‌صورت تجربه‌ای عملی و ملموس ظاهر شد. در جریان جنگ، روشن شد که تقویت عمق راهبردی و شبکه مقاومت در منطقه، موجب شد تهدیدات دشمن پیش از آنکه به مرزهای ایران نزدیک شوند، در خارج از مرزها مهار و مدیریت شوند. همین واقعیت، نشان داد که اگر ایران در دهه 90 بر راهبرد دفاع پیش‌دستانه و پشتیبانی از محور مقاومت اصرار نمی‌ورزید، امروز می‌بایست هزینه‌های امنیتی و انسانی بسیار سنگین‌تری را در داخل مرزهای خود متحمل شود.

تجربه جنگ اخیر، برای نخستین‌بار طیف گسترده‌ای از منتقدان و حتی بدبینان به ایده «دفاع از حرم» را با واقعیت غیرقابل انکار کارآمدی این راهبرد روبه‌رو کرد. نه‌تنها امنیت مرزهای ملی در این منازعه حفظ شد، بلکه عمق استراتژیک ایران و منطق بازدارندگی فعال آن، در سطحی وسیع‌تر از گذشته به اثبات رسید. این تجربه، بیش از هر زمان دیگری آشکار ساخت که دفاع از حرم و حضور پیش‌دستانه در جبهه‌های منطقه‌ای، نه صرفاً یک انتخاب ارزشی یا ایدئولوژیک، بلکه ضرورتی مبتنی بر منطق بقا و امنیت ملی در عصر تهدیدات شبکه‌ای و پیچیده امروز است.

در نهایت، میدان نبرد اخیر را می‌توان به‌مثابه «آزمون واقعیت» برای گفتمان مدافعان حرم تلقی کرد؛ آزمونی که به بسیاری از مناقشات نظری و نقدهای سابق، پاسخی عملی و متقاعدکننده داد و بنیادهای عقلانی و راهبردی این مدل امنیتی را در سپهر عمومی و نخبگانی ایران تقویت کرد.

جنگ 12 روزه ایران و اسرائیل را می‌توان نقطه عطفی در تحول نگرش جامعه و نخبگان نسبت به گفتمان مدافعان حرم دانست؛ چراکه واقعیت‌های این نبرد، بسیاری از داوری‌های انتزاعی و تردیدهای پیشین را دگرگون کرد و بر بستر تجربه عینی، اجماع نسبی تازه‌ای حول منطق دفاع پیش‌دستانه ایجاد نمود. پیش از این رخداد، بخش قابل توجهی از افکار عمومی و حتی شماری از نخبگان دانشگاهی و رسانه‌ای، با تردید یا بدبینی به کارآمدی و مشروعیت مداخله فرامرزی ایران در تحولات منطقه می‌نگریستند. اما میدان نبرد واقعی و آزمون ملموس کارآمدی این راهبرد، باعث شد بسیاری از همین منتقدان، به تجدید نظر در تحلیل‌های پیشین خود روی آورند و منطق دفاع پیش‌دستانه را در تراز با واقعیت‌های جدید منطقه‌ای مورد بازخوانی قرار دهند.

نشانه‌های این تحول را می‌توان در افزایش حمایت‌ها و کاهش سطح تردید و مخالفت نسبت به گفتمان مدافعان حرم مشاهده کرد. فضای رسانه‌ای و شبکه‌های اجتماعی، که تا پیش از این محل بازتولید بسیاری از نقدها و شبهات بود، پس از جنگ اخیر بیشتر به میدان بازخوانی نقش امنیتی محور مقاومت و اهمیت خطوط دفاعی برون‌مرزی بدل شد. همچنین، در میان نخبگان دانشگاهی و سیاست‌گذار، نوعی اجماع جدید شکل گرفت که تداوم امنیت ایران در برابر تهدیدات پیچیده منطقه‌ای، بدون راهبرد عمق راهبردی و انتقال خط قرمزها به جبهه‌های دوردست ممکن نیست.

این تغییر نگرش تنها محدود به ساحت رسمی یا نخبگانی نبود، بلکه در سطح اجتماعی نیز نمود یافت. نشانه‌های افزایش اعتماد عمومی به راهبردهای امنیتی نظام و بازتعریف مسئولیت‌های جمعی ایرانیان در دفاع از کشور، پس از رخدادهای اخیر، کاملاً محسوس است. بدین‌ترتیب، آنچه زمانی محل مناقشه و تردید بود، امروز بیش از پیش در قالب یک ضرورت عقلانی و ملی پذیرفته می‌شود؛ ضرورتی که تجربه میدان نبرد مشروعیت آن را تثبیت کرده و آن را به یکی از مبانی گفتمان امنیت ملی ایران بدل ساخته است.

چشم‌انداز آینده

بازخوانی تحولات دهه گذشته و به‌ویژه تجربه عینی جنگ 12 روزه ایران و اسرائیل، نشان می‌دهد که گفتمان مدافعان حرم از یک ایده بحث‌برانگیز و محل تردید، به الگویی تثبیت‌شده و معتبر در سپهر نظری و عملی امنیت ملی ایران بدل شده است. این گفتمان توانسته است با عبور از سد شبهات و نقدهای اولیه، کارآمدی و عقلانیت راهبردی خود را در آزمون واقعی اثبات کند و افق‌های تازه‌ای برای تحلیل امنیت، مقاومت و هویت جمعی ایرانی بگشاید. میدان نبرد، جایی بود که بسیاری از بحث‌های نظری و مناقشات انتزاعی جای خود را به واقعیت‌های عینی داد و ضرورت امنیت پیش‌دستانه و عمق راهبردی را به زبان تجربه به جامعه و نخبگان نشان داد.

این تحول نه تنها موجب بازسازی اجماع پیرامون ایده مدافعان حرم شد، بلکه به عنوان یک نقطه عطف، زمینه‌ساز نوسازی گفتمان امنیت ملی در ایران گردید؛ گفتمانی که بر مبنای پیوند میان عقلانیت راهبردی، مسئولیت اخلاقی و هویت جمعی استوار است. از این منظر، نقش شهدای مدافع حرم دیگر صرفاً در قالب قهرمانان نظامی یا نمادهای ارزشی باقی نمی‌ماند، بلکه آنان به حاملان یک منطق نوین برای زیست جمعی و بقا در جهان پرآشوب امروز بدل می‌شوند؛ منطقی که مسئولیت، ایثار و پیش‌نگری را به محور کنش اجتماعی و ملی بدل کرده است.

با این حال، استمرار و تقویت این دستاورد مستلزم تداوم نقدپذیری، گفتمان‌سازی علمی و بهره‌گیری از تجربه‌های تاریخی برای مواجهه با تحولات آینده است. ضروری است که جامعه ایرانی، هم در سطح نخبگان و هم در توده مردم، نسبت به پیامدها، اقتضائات و چالش‌های راهبرد دفاع پیش‌دستانه هوشیار باشد و از تبدیل آن به دگم یا شعار پرهیز کند. تأکید بر استمرار عقلانیت، شفافیت و مشارکت جمعی، به همراه توجه به دگرگونی‌های منطقه‌ای و جهانی، می‌تواند این الگو را به یکی از پایه‌های پایدار امنیت ملی و هویت جمعی ایرانیان بدل سازد.

در نهایت، تجربه گفتمان مدافعان حرم، نه فقط پاسخ به یک نیاز امنیتی مقطعی، بلکه الگویی برای تفکر راهبردی، مسئولیت اجتماعی و همبستگی جمعی در مواجهه با تهدیدات نوین است؛ الگویی که درس‌ها و افق‌های آن، همچنان باید در عرصه‌های پژوهشی، سیاست‌گذاری و کنش اجتماعی مورد بازخوانی و بهره‌برداری قرار گیرد تا آینده ایران، بر بنیانی از عقلانیت، وحدت و مقاومت استوار باشد.

انتهای پیام/

source

توسط basahang.ir