به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، در جامعه، مردم معمولاً بر اساس ظاهر عقیده، خانواده یا گروهی که به آن وابستهاند درباره هم قضاوت میکنند. این نگاه باعث میشود افرادی که شرایط خاصی دارند یا از بعضی دانستهها بیخبرند، به راحتی کنار گذاشته یا حتی تحقیر شوند. در حالی که ممکن است آنها تقصیری نداشته باشند و فقط به خاطر ناآگاهی یا سختی زندگیشان نتوانسته باشند فرصت شناخت پیدا کنند.
در برابر این نوع قضاوت، عقل و انصاف میگوید که باید به شرایط زندگی و امکانات هر کسی توجه داشته باشیم. خیلی از مردم ممکن است به دلایل مختلف فرصت فهمیدن بعضی حقایق را نداشته باشند. پس لازم است با مهربانی و صبوری با دیگران رفتار کنیم و سریع دربارهشان تصمیم نگیریم؛ چون همین برخورد مهربانانه میتواند جامعه را بهتر کند و جلوی ظلم به افراد را بگیرد.
ضمن اینکه با پدیدهی خودحقپنداری هم روبرو هستیم؛ یعنی گاهی آنقدر به درستی عقیده یا برداشت خود مطمئن میشویم که حاضر نیستیم حتی استدلالهای منطقی یا حرفهای جدید را بشنویم و بپذیریم. این نوع اطمینان مطلق باعث میشود انسان به جای جستجوی حقیقت و گفتوگو، دیگران را نادیده بگیرد یا حتی محکوم کند؛ در حالی که نگاه واقعبینانه و منصفانه اقتضا میکند همیشه احتمال خطا را درباره خود در نظر بگیریم و آماده شنیدن و فهمیدن حرفهای دیگران هم باشیم.
نپذیرفتن باورهای ما از سوی دیگران، نباید باعث شود که به طور کلی همه مردم را طرد یا کنار بگذاریم. باید به یاد داشته باشیم که هر کسی ممکن است دلایل، شرایط یا محدودیتهای خاص خودش را برای پذیرش یا رد یک عقیده داشته باشد. پس بهتر است در برخورد با مخالفان، ادب و احترام را حفظ کنیم و با مهربانی و درک به گفتوگو بنشینیم، نه اینکه به خاطر اختلاف در باور، همه را از خود دور کنیم و یا حصاری قطور از باورها را دور خود بکشیم که عبور از آن امکانپذیر نیست؛ آن هم باورهایی که معلوم نیست آیا واقعاً مبتنی بر حق است یا باطل و یا باورهایی که در آنها، حق و باطل در هم تنیده شدهاند.
داستان زیر هشداری است در مورد نگاه مطلقنگر و برخورد از سرِ برتری با مردم، و ما را نسبت به پیامدهای چنین نگرشی آگاه و متنبّه میکند.
زراره میگوید: من و حمران نزد امام باقر علیهالسلام وارد شدیم و عرض کردیم که ما «مطمر» را معیار قرار دادهایم. فرمود: مطمر چیست؟ گفتیم: هر کسی، چه علوی باشد یا غیر علوی، اگر با ما همعقیده بود، با او دوستی میکنیم و اگر مخالفت کرد، از او بیزاری میجوییم، چه علوی باشد یا غیر علوی.
امام فرمود: ای زراره؛ سخن خدا از سخن تو راستتر است؛ «إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساء وَ الْوِلْدانِ لا یَسْتَطِیعُونَ حِیلَةً وَ لا یَهْتَدُونَ سَبِیلًا» یعنی «پس مستضعفین مردان، زنان و کودکانی که راه چارهای ندارند و راه حق را نمییابند» (نساء 98)
* کجایند آنان که امید به امر خدا بستهاند
* آنان که عمل نیک و بد را در هم آمیختهاند کجا هستند؟
* اصحاب اعراف کجا هستند؟
* آنهایی که دلهایشان نیازمند الفت است کجا هستند؟
زراره گفت: صدای ابی جعفر و صدای من بلند شد تا حدی که کسانی که دمِ در خانه بودند، میشنیدند، إلی آخر. (اساعهی ادب به امام)
امام باقر علیهالسلام با نقد رویکرد مطلقنگر زراره نشان میدهند که جامعه انسانی بسیار متنوعتر است و در میان افراد، گروههایی مانند مستضعفین و مرجون (آنان که امید به مشیت الهی بستهاند) وجود دارند. این گروهها را نباید با زبانی تند یا قضاوت یکسویه محکوم کرد یا از دایره محبت و همدلی خارج دانست.
لذا درس اصلی حدیث، لزوم رعایت انصاف، رأفت و در نظر گرفتن شرایط واقعی هر فرد در قضاوت و برخورد اجتماعی است. امام باقر علیهالسلام تأکید میکنند که باید میان تعصب کور و وفاداری واقعی به حق، تمایز قائل شد و همیشه احتمال وجود موانع و محدودیتها را برای دیگران در نظر گرفت. در هر صورت، این حدیث دعوتی است به فروتنی، مدارا و شناخت جایگاه واقعی انسانها، بدون غرور و طرد دیگران صرفاً به خاطر اختلاف در عقیده.
انتهایپیام/
source