#image_title

متن آهنگ شانه ی شب سینا قوام

می گذارم سر به روی شانه های سرد شب
می کشم آهی ز غم هایی که بازآورده شب
می نویسم آخرین برگ از کتاب بی تو را
کس نمی داند ز هجرانت چه با من کرده شب
تو تمامم را گرفتی از خودم
من تهی از خویشتن عاشق شدم
فاصله افتاد میان عقل و دل
ناگهان مجنون بی منطق شدم
درخیالم ره به جز رویت نبود
دام قلبم پهن و آهویت نبود
دل به دریای وجودت زد ولی
یک وجب ساحل به پهلویت نبود
آرزو های مرا بی تو برد آن همه غم
گر نیایی به سحر ، شکوه را بر که کنم ؟

دانلود آهنگ جدید سینا قوام شانه ی شب با لینک مستقیم

source

توسط basahang.ir