#image_title

Ağam Ağam Ağam Ağam Ağam Ağam Öz Ağam
آقام، آقام، آقام، آقام… ای آقام، آقامِ واقعی من

Öz ağam zikir söyle gez ağam
آقامِ اصیل من، ذکر بگو و در این دنیا بچرخ، سفر کن

Ey ey ey ey ey ey
ای… ای… ای… (ندای عاشقانه یا درون‌سوز)

Muhabbet muhabbet ölüncedir
محبت، محبتِ واقعی تا زمان مرگه

Demek özden uzağam
یعنی من از اصل و حقیقت دور افتادم

Demek özden uzağam neylim neylim
یعنی از ریشه دور شدم… چکار کنم؟ چکار کنم؟

Di gel gözüm gel
بیا، بیا ای نور چشمم

Ben sana gözüm demem kara düşer kör olur
بهت “چشمم” نمی‌گم، چون چشم سیاه می‌شه، کور می‌شه

Ben sana gülüm demem gülüm ömrü kem olur
بهت “گلم” نمی‌گم، چون گل عمرش کوتاه و گذراست

Billah billah ben derviş demem
به خدا قسم، بهت “درویش” نمی‌گم

Post giyen abdal olur
چون هرکی پوست درویشی بپوشه، لزوماً عارف نیست (فقط ظاهرشه)

Ben sana reyhan yaprak döker dal olur
بهت “ریحان” نمی‌گم، چون ریحان برگ می‌ریزه و خشک می‌شه

Billah billah ben sana sultan
به خدا قسم، بهت “سلطان” هم نمی‌گم

Demem tahttan düşen ezlolur
چون سلاطین از تخت می‌افتن و خوار می‌شن

Ben ben ben sana beyim diyemem
من… من… من بهت “آقا” نمی‌گم

Bekler bekler bek olurum
چون اگه زیاد منتظرت بمونم، فقط یه “منتظر” می‌مونم و بس

این شعر یه جور ادای احترام عاشقانه همراه با فروتنی و دردِ دوریه. عاشق سعی می‌کنه هیچ عنوانی به معشوق نده، چون همه‌ی این اسم‌ها یه جور زوال دارن. در عوض، اون حس درونی عشقه که بی‌زواله…

 

ترجمه و توضیحات با هوش مصنوعی تولید شده، در صورت خطای ترجمه ما را برای اصلاح همراهی کنید.

source

توسط basahang.ir