به گزارش خبرنگار مهر، وقایع رخ داده در سوریه هنوز تحلیلهای مختلفی را میطلبد و مخاطب نیاز دارد این وقایع برایش واکاوی شود، البته مخاطب امروز با رویکردهای رسانههای مختلف مواجه است و روایت را از زاویههای مختلفی شاهد است؛ روایتی که حتی میتواند دلیلی بر وقایع اخیر از دید رسانهای باشد. علی محمد اسلامی کارشناس رسانه در یادداشتی با موضوع «نگاهی به رقابت تصویرسازی برای مردم سوریه؛ از العالم سوریه تا تلفیزیون سوریه» به تحلیلی از رویکردهای رسانهای در نسبت با وقایع سوریه پرداخته است.
در این یادداشت میخوانید:
«هنگامی که جنگ و بحران در سوریه آغاز شد یکی از مهمترین ابزار این نبرد، عرصه رسانه بود، شبکههای عربی در کشورهای قطر و عربستان و امارات به جد پشت کسانی که خود را انقلابیون سوریه میخواندند، قرار گرفتند.
شبکههای الجزیره قطر، العربی قطر، العربیه عربستان و دیگر شبکههای خبری و حتی غیر خبری به مصاف دولت سوریه آمدند و در این بین در مصاف این جبهه رسانهای، ایران و مقاومت از شبکههای المنار تا العالم و تا حدی روسیا الیوم و البته المیادین که جریانی منفک شده از الجزیره قطر بودند، قرار گرفتند که الحق و الانصاف شبکه المیادین باری جدی از دوش مقاومت در این نبرد برداشت.
حسن شمشادی خبرنگار وقت صداوسیما در دمشق در سخنانی گفته بود: «تقریباً شش ماه زمان برد تا ما به معنای مجموعهای از اهل رسانه، سیاستمداران و مجموعهای از عواملی که آنجا بودند و کارشناسانی که در داخل بودند توانستیم به مسئولان تصمیم گیر در عرصههای مختلف، خصوصاً در رسانه بقبولانیم که جنگ و بحران در سوریه شروع شده و زمان، زمان نگفتنها نیست؛ زمان، زمان گفتن است. زمان، زمان منفعل بودن در عرصه رسانه نیست؛ زمان فعال بودن است. ما نباید بگذاریم که العربیه و الجزیره و سی ان ان و بیبیسی و فکس نیوز و … یک کاری را پخش کنند موج رسانهای درست کنند بعد ما آچمز شویم تازه بنشینیم فکر کنیم حالا چطور جواب اینها را بدهیم و شش ماه طول کشید تا ما توانستیم این را جابیندازیم.»
شمشادی همچنین گفته بود: «کار ما کمرنگ شده بود و بعضی وقتها بیتأثیر شده بود و اینها گذشت و گذشت و گذشت و طوری شد که اطلاعرسانی از جانب جبهه مقابلِ جبهه مقاومت با آن بزرگی و وسعت امپراطوری رسانهایشان به زبانهای مختلف علیه محور مقاومت و علیه بشار اسد و علیه جمهوری اسلامی ایران بهعنوان حامی نظام سیاسی سوریه به دلایل مختلف شکل گرفت و اینها در اذهان عمومی مردم رسوب کرد.»
در این میان ساختار برون مرزی صداوسیما تصمیم گرفت از باقیمانده اعتبار تضعیف شده العالم که در سال ۸۲ در اوج شکل گرفته و به مرور اضمحلال یافته بود برند جانبی به نام «العالم سوریه» تأسیس کند؛ این شبکه که تقریباً با فتح حلب و پایان داعش شکل گرفت بیشترین عده و عده و دفتر و دستکش در سوریه قرار داشت و اگر چه در روزهای اول ۴ تا ۶ ساعت برنامه پخش میکرد اما به مرور با برنامههای تأمینی به ۲۴ ساعت رسید.
در کنار اقدام ویژه ایران برای راه اندازی «العالم سوریه»، جریان قطری لندنی العربی که مجموعههای العربی جدید، شبکه العربی و … را داشت شبکه «تلفیزیون سوریه» را راه اندازی کرد.
نگاهی به رویکرد شبکه «العالم سوریه» نشان میدهد که تصویر نهایی این شبکه برای مخاطب سوری چیزی جز ادامه شبکههای داخلی این کشور در دوران بشار اسد از جمله شبکه سما و … نبود.
برنامههای دامسکو، استودیو ۹ و برنامه طنز «الحکوجی» سه برنامه مهم این شبکه تلویزیونی بودند اما چیزی متنوعتر و جدی تر از شبکههای دولتی سوریه ارائه نمیکردند.
نگاهی به تنها گفتگوی «ناجی چنانی» رئیس شبکه العالم سوریه با یکی از خبرگزاریها در سال ۱۳۹۹ نشان میدهد مساله اصلی در نگاه این شبکه وجود ندارد؛ چه اینکه اصل و اساس حضور ایران در سوریه جدا از مقابله با تروریسم تقویت روند اصلاحاتی بود که بشار اسد به آن وعده داده بود.
شبکه العالم سوریه بیشتر به یک شبکه فان شباهت داشت تا یک شبکه انقلابی که در یک کشور تازه از جنگ خارج شده به دنبال عمران، بازسازی و اصلاحات اجتماعیسیاسی باشد.
این وعده اگرچه باید از درون هیئت حاکمه سوریه و رسانههای آن دنبال میشد اما ارائه تصویر جدید از سوریه آینده در سایه حمایت مقاومت و ایران بسیار مهم بود چنانکه رقیب این رسانه یعنی شبکه «تلفیزیون سوریه» از حکومت ادلب و دستگاه تحت حمایت قطر و ترکیه تصویری جذاب و رو به آینده و در عین حال امیدوارانه و انقلابی ارائه میکرد.
شبکه «تلفیزیون سوریه» که از قطر و لندن ارائه میشد با حضور در ادلب برنامههای انقلابی و پر شور ارائه میکرد و در کنار این امر از رفاه مردم ادلب و دسترسی آنها به بهترین امکانات ممکن و تأمین مایحتاج آنها از سوی حامیان به اصطلاح انقلاب سوریه گزارش میداد. همچنین در کنار آن در یک حرکت حرفهای صدای جریانهای متفاوت در درون به اصطلاح انقلاب سوریه و جامعه سوریه بود که البته ناگفته پیداست که حمایت اقتصادی قطر و ترکیه از دولت جولانی در قطر امکان ایجاد چنین تصاویری را هم ایجاد میکرد چیزی که شاید در طرف مقابل کمتر پیدا میشد.
علیای حال روایت شکست یا عدم الفتح در مساله سوریه و چرایی سقوط بشار اسد در ابعاد مختلف و گره خورده به هم ضرورتی شدنی است که ما در این مقال کوچک سعی کردیم فقط از بعد رسانهای به آن بپردازیم.»
source