به گزارش خبرنگار مهر، مسعود توکلی منتقد و پژوهشگر سینما و تئاتر طی یادداشتی به بررسی نمایش «رها» نوشته فیبی والربریج و کارگردانی محمدکیان اسماعیلی با بازی پریزاد سیف پرداخت که این روزها در بلک‌باکس پردیس تئاتر و موسیقی باغ کتاب روی صحنه است.

در این یادداشت چنین آمده است:

«جهان پُرآشوب امروز

نمایش «رها» با طرح مسئله‌ انسان در جهان امروز و پیدا و پنهان‌های منش زنانه، از موضوع مهم دیگری سخن می‌گوید. تنهایی انسان هم چنان در جهان به شدت پیش‌رفته، مسئله‌ نخست او است. غم و حسرت‌هایش را پایانی نیست و اگر چه دانش و تکنولوژی او را فربه‌تر کرده است، اما بقای او و انسان بودن شکننده‌تر شده است. اگر چه در گذشته انسان ناگزیر بوده است که تن به کارهای سخت و طاقت فرسا بدهد تا زندگی‌اش استمرار یابد، اما اکنون انسان چاره‌ای ندارد در جهانی پیچیده و سخت‌تر جان‌َش را بر کف گیرد و تنش را برای قرص نانی در اختیار دیگران گذارد! هر چند که اجرای چنین نمایش‌هایی در جهان غرب با مشکل چندانی روبه‌رو نیست و بازی‌گر و کارگردان اثرِ خود را آن‌چنان که خود می‌خواهند، متن اصلی نویسنده را روی صحنه می‌برند، اما نمایش «رها» در جامعه‌ ما و در مرحله‌ نخست با مانع بزرگی به نام تضادهای فرهنگی مواجه است و در پس پشت آن با نظارت و ممیزی‌های قانونی و گاه سلیقه‌ای روبه‌رو است. از این رو کارگردان باید متنی آماده کند که امکان اجرایش روی صحنه میسر شود و بازی‌گر به ناچار انرژی و خلاقیت بیش‌تری از خود نشان دهد تا قدری از پیچ و تاب‌های ناشی از انتقال متن اصلی به زبان و فرهنگی جدید را از میان بردارد.

در این‌جا یادآور می‌شوم که «پریزاد سیف» به عنوان بازی‌گری توانا، تلاش بسیاری کرده تا با فرورفتن در تیپ‌های اجتماعی شهروندان گوناگون، فضایی باورکردنی از جامعه‌ امروز لندن را نشان دهد و بی‌شک در فضاسازی‌ها بسیار موفق عمل کرده است. تردیدی نیست که نمایش «رها» نمایشی کمینه‌گرا (مینی مال) است و تنها بر پایه‌ بازی یگانه‌ بازیگرش استوار است. تک‌صندلی موجود بر صحنه نیز وسیله‌ای برای نماد تنهایی او می‌شود و همین صندلی گاهی چنان گریبان زن مستأصل را می‌گیرد که گویی بر جای‌گاه متهم نشسته است. او در زندگی شخصی‌اش شکست خورده و از دست‌یابی به آرزوهایش ناکام مانده است؛ می‌خواهد عاشق باشد و عشق واقعی را تجربه کند، اما نگاه تاریخی مردسالار، زن را و انسانیت‌َش را مخدوش کرده و سبب شده تا او زنی نیازمند به نظر آید که حتا برای پرداخت اجاره‌ کافه‌اش درمانده است! مشکلات مالی برای ادامه‌ زندگی و اجاره‌بهای کافه، او را تا آستانه‌ بی‌کاری پیش می‌برد و بر نگرانی‌های مدیریت زنده‌گی روزمره‌اش، می‌افزاید.

در چنین وضعیتی، زن خود را همواره سرزنش می‌کند و حتا لحظه‌ای عذاب وجدان رهایش نمی‌کند، چون به تنها شریکش خیانت کرده و خود را در خودکشی او بی‌تأثیر نمی‌داند. پریزاد سیف، همه‌ این‌ مفاهیم را تنها با یک صندلی و صدای یک مرد (بیژن بنفشه‌خواه) که در ابتدا و پایان نمایش شنیده می‌شود و نیز با هم‌راهی نورپردازی بسیار خوب و به طور خیره‌کننده‌ای، به تماشاگر منتقل می‌کند. بازی دل‌چسب و چیره‌دستانه‌ او توانسته کاستی‌های متن و محدودیت‌های ناشی از آن را به کناری نهد و تماشاگر را با خنده‌ها و گریه‌هایش هم‌راه کند. به عبارتی بازی هنرمندانه‌ «پریزاد سیف» سبب شده تا تماشاگر از لندن به شهرهای دیگر جهان سیر کند و جهان بی‌رحم و پُراضطراب را در مقابل خویش ببیند؛ جهانی که آسمان‌َش به لحاظ تنهایی انسان، کم و بیش همین رنگ است.

نمایش «رها» در پس ساده‌گی متعهدانه‌اش، انسان امروز و به ویژه زن را موجودی شکننده و به شدت آسیب‌پذیر نشان می‌دهد؛ انسانی که وجدان‌َش منکوب شده است و پول و سرمایه بر روح‌َش چیره گشته است. با همه‌ این‌ها، استیلای بی‌چون و چرای تک بازی‌گر نمایش بر صحنه و خلاقیت و باریک اندیشی‌هایش، دیدنی است و لذت تماشاگر را از دیدن این نمایش افزون‌تر می‌کند.»

عکس از پرتو جغتایی است.

source

توسط basahang.ir